جوانی از دوستان ما مبتلا به افراط و وسواس بود،آب را می جوشانید و میان شیشه ای که قبلا آنرا با الکل استرلیزه کرده بودمیر پخت،انگاه مقابل افتاب و نور چراغ می گرفت چنانکه چیزی در ان نمی دید با ترس و اضطراب می نوشید وگر نه دوباره دور میر می پخت و دوباره تهیه می کرد.
همیشه عینکی و دستمال به دهان داشت ، از ترس انکه مبادا میکروب های منتشر در فضا داخل چشم و ریه او بشوند، با مردم تماس نمیکرت دایما چرک سینه خود را معاینه می کرد و به اآزمایشگاه می فرستاث ،اینهمه احتیاط برای آن بود که مسلول نشود ،لوی عاقبت مسلول و جوانمرگ شد. این جوان باور نمیکرد که مقابل میکروب های مضری که در آب و هوا وجود دارد ،میکروبهای مفیدی هم خداوند در وجودش آفریده که با آنها مبارزه کنند و سلامتش را تا آنجاا که مقدور است تأمین نمایند.
یکی از دانشمندان بنام(ژرژ باربان)کتابی تحت عنوان(ترس، بیماری شماره یک)نوشته و در آن ترس و وحشت بیجهت مردم را از میکروبها سخت مورد انتقاد قرار داده ، میگوید:
احتیاط زیاد جز زیان نتیجه دیگری ندارد ،جوشاندن و استریل کردن غذاها اولا مقداری از مواد حیاتی ویتامین های آنها را از بین میبرد و با این جهت رشد اعضاء و کار و فعالیت آنها را متوقف میسازد. ثانیا همانطور که میکروب های مضر وجود دارند میکروب های مفید نیز موجود است و استرلیزه کردن میکروب های مفسد را نیز نابود می کند.
خود پاستور که معل اول میکروب شناسی بود ووسیله نابود کردن آنها را تعلیم داد هرگزتوصیه نکرد که غذا هارا استرلیزه کنند بلکه طی آزمایشها که آن استاد در آزمایشگاه روی حیواناتت کرد،نشان داد که استرلیزه کردن غذا ها رشد بدن را متوقف و کار های اعضاء را فلج و سلامتی را مختل و حیوان را ضعیف میکند . حیواناتی که تحت نظر پاستور باغذا های استرلیزه شده تغذیه میکرد پس از چندی نزدیک بود بمیرد ، پاستور رژیم آنها را عوض کرد واغذیه خام به آنها خورانید، بلافاصله ضعف و کسالت اآنها برطرف شد . وبیشتر تأکید پاستور برای ضد عفونی کردن آلات و ادات جراحی و دست و امکنه بودند نه غذا ها و خوردنیها.
بخشی ار کتاب طب الکبیر
بخشی ار کتاب طب الکبیر